Sunday, March 23, 2008

نکاح در اسلام

حکایتی دیگر از " اسرار اللطیفه و الکسیله "


شیخ احمد کشمیری نقل کرده است که :


روزی در مجلس " ملا بهادر هامانی " کسب علوم دینی می کردیم و " ملا بهادر " بحث را بر سراین حدیث نبوی برد که :

"النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فليس منی" .
ملا بهادر پس از قرائت این حدیث روی به شاگردان کرد و فرمود :
ای عالمان آینده از این حدیث برایم بگویید .
شیخ جعفر گفت : همانا پیامبر در این حدیث مومنان را به ازدواج خوانده است .
شیخ بهادر فرمود : و دیگر ...
ملا قاسم که در انتهای اتاق نشسته بود گفت : یا شیخ ! همانا پیامبر ما را از تجرد نهی کرده است .
شیخ بهادر ایشان را گفت :


ای فرزندان !... از این حدیث به راحتی مگذرید که فرمانروایی شما روحانیان بر امت اسلام در همین حدیث نهفته است .
این حدیث نه فقط از بهر ازدواج آمده است که معنای دقیقش این است :


" همانا گاییدن سنت من است و هر کس از سنت من روی بر گرداند از من نیست " ( نکاح در لغت به معنی گاییدن و سپوختن است ) و شما عالمان خود بهتر می دانید گاییدن چیست .
پیامبر اسلام شما را به گاییدن امر کرده پس بدانید گاییدن فقط در ازدواج نیست و همه ی اجزای زندگی مسلمانان را شامل می شود .


ملا قاسم شیخ را گفت : ای شیخ همانا شان نزول این حدیث چیز دیگری است .
پس شیخ بهادر با عصبانیت پاسخ داد :


ای ملا قاسم پس از این همه سال نمی دانی شان نزول از برای آیات کریمه است و نه از برای احادیث .
پس اگر به دنبال شان نزول هم هستی آن را در اندرونی مادرت جستجو کن .
و شیخ ادامه داد :


ای روحانیون بر طبق این حدیث که همه ی راویان بر آن صحه نهاده اند همه ی شما به گاییدن امت اسلام مجازید پس بگایید امت اسلام را تا خدا را از خود شادمان کنید .


و شیخ با صدای بلند خواند :
" النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی ."
***
النکاح سنتی راه نبی است
چون که او خواهد همه گاییدنی است
شیخ هامان گر به توامری دهد
سر فرود آر و بگو آن کردنی است
امتی کز راه حق بیرون شدند
آن چه به باشد بر آنها ریدنی است

9 comments:

Anonymous said...

solmaze aziz
vaghan behet bekhatere in weblog tabrik migam..poste raze bi akhlaghie mosalmanan dar vosate ziadi iraniha be ham email mizanan.
man aan post ra ba zekre manba va naam shoma dar weblogam avardam.
omidvaram be neveshtan hamchenan edame dahid ke tamame mataleb por maana va roshangarane mibashad.
shad zi

Anonymous said...

bebakhshid baraye etela az naghle ghol kardane neveshteye shoma, mitavanid be adrese weblogam sar bezanid:
www.arnikaworship.blogfa.com

اولاد said...

پدرام جان از لطف شما بسیار بسیار ممنونم برای شما آرزوی بهتربنها رو دارم
....
شاد و پیروز باشی

Sar-be-Hava said...

سلام سولماز جان
ببخشید که ندانسته از مطلبت استفاده کرده بودم. در عوض باعث شد با یک همشهری خوش ذوق آشنا بشم! چه بیوگرافی مشابهی هم داریم! نجه سن باجی؟

Anonymous said...

سلام سولماز،
نوشته های با مزه ای داری. ماجزای عمامه ی آخوندها واقعاً خنده دارد بود. ولی فکر نمی کنی که هيچ شيخی در قرن هفتم امکان نداشته از اصطلاحات و لغات مورد استفاده در زبان معصر استفاده کنه. مگر اين که اين هم از کرامات شيخ خيالی شما باشه.
من به حال اين جماعت ساده لوح افسوس می خورم که وجود شيخ خيالی تو رو باور کردن. اين هم يکی از بدبختی های ماست که مردم ما کوچک ترين درکی نه تنها از ادبيات ندارن بلکه از فرق بين واقعيت و خيالات هم ندارند.

اولاد said...

دوست ناشناس من...
من قبلا در مورد این نوشته ها توضیح دادم و اینکه شما شیخ کسلان رو باور کنید یا نه به خودتون مربوطه و نظر شما هم کاملا محترم اما من یک سوال دارم خدمتتون ...
شما روی چه اصلی سعدی رو قابل قبول دونستید ...
آیا در مورد اینکه واقعا سعدی وجود داره یا نه تحقیق کردی یا فقط به دلیل تکرار فراوان اون رو پذیرفتید ...
شیخ کسلان هم کسی است مانند دیگر کسان ...
شما سعدی رو به خاطر مفاهیم نوشته هاش قبول دارید یا به خاطر خود اون حضرت ...
به نظر من بهتره به جای اینکه در تاریخ کندو کاو کنی کمی به منظور نظر نویسنده بیاندیشی دوست من
همانطور که مولای ما " مولانا " می فرمایند :
برآ بر چرخ چون عیسای مریم..
خر عیسای مریم را رها کن ..

Anonymous said...

دوست عزيز من همان طور که گفتم بعضی نوشته هات با مزه هستن.
حرف من اين اصت که اگر فکر می کنی حرفهات درسته چه لزومی داره که بخوای اونا رو از راه فريب به مردم بگی. فکر نمی کنی که بزرگ ترين مشکلی که ما در حال حاضر در جامعه با آن روبرو هستيم دروغ گويی به يکديگر است؟ شما به جای اين که بر واقعی بودن شيخ خيالی خود اصرار کنيد سعی کنيد نظرات خود را از راه درست بيان کنيد که در غير اين صورت نقض غرض کرده ايد و امثال من به اصالت افکار شما و اين که شما واقعاً به حرف های خود ايمان داريد شک خواهند کرد. بدانيد يکی از مشکلاتی که ما با آخوندها داريم اين است که آن ها خود را به دروغ نماينده ی خدا معرفی می کنند. شما فريب کاری آن ها را تکرار نکنيد.
درباره ی وجود سعدی کسی تا به حال شک نکرده است. ولی نوشته های امثال سعدی و حافظ آن قدر ارزشمند است که خود توصيف کننده ی خالق آن هاست. ولی شما برای افزايش نفوذ نوشته های خود متمسک خلق يک نويسنده ی خيالی برای آن ها و متأسفانه نسبت دادن بعضی از آن ها به اشخاص بزرگی چون خواجه نصيرالدين طوسی شده ايد.

اميدوارم که خداوند روزی دروغ و فريب کاری را از اين سرزمين دور کند.

Anonymous said...

خيلي جالبه كه بعضي ها مي خوان به زور به خودشون فرو كنند كه احمق نيستند و همه توطئه هاي دنيا را هم مي فهمند.
اين آقا يا خانم ناشناس واقعا اگه شك دارند مي توانند در مورد وجود اين كتاب تحقيق كنند
البته حق مي دهم باور نكنند چون تا حالا از اين گونه آثار ادبي گيرشون نيامده مثل كليات عبيد زاكاني و يا نوشته هاي عباس ميرزا
سولماز جان لطفا شما هم خودت را عصباني نكن..بعضي آدم ها از چيزهاي ساده براي خود كوهي مي سازند و به همه چيز و همه كس شك دارند.
راستي اگر به كتاب هم دسترسي داري مي تواني سال چاپ و انتشارات آنرا بنويسي
متشكرم

Anonymous said...

پس نتیجه اخلاقی از این داستان اینه که انسان حرامزاده درنتیجه نگفتن یک جمله جادویی بوجود میاید و انسان غیر حرامزاده درنتیجه گاییده شدن زنی توسط مردی به ازای پول
البته با عرض معذرت از تمامی دست اندر کاران و نتایج عملیات گایش, چون خود من هم متاسفانه غیر حرامزاده هستم
در ضمن در بچگی به جرم پسر بودن نقص عضو هم شدم توسط اسلام عزیز